گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهارم
مسائل خانوادگی



مسائل خانوادگی قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي نساء به مدیریت مردان در خانواده و به زنان نیکو و نافرمانبردار اشاره
میکند و میفرماید: 34 . الرِّجَالُ قَوَّ مُونَ عَلَی النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْ َ ض هُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ بِمَآ أَنفَقُواْ مِنْ أَمْولِهِمْ فَالصلِحتُ قنِتتٌ حفِظتٌ
لِّلْغَیْبِ بَمَ ا حَفِظَ اللَّهُ وَ التِی تَخَ افُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ
کَ انَ عَلِیّاً کَبِیراً مردان، [مایهي پایداري زنانند؛ به خاطر آنکه خدا برخی آنان را بر برخی [دیگر] برتري داد، و به خاطر آنچه از
اموالشان (در مورد زنان) هزینه میکنند. و زنانِ شایسته فرمانبردارانی فروتنند، که به پاس آنچه خدا [براي آنان حفظ کرده، در
غیاب (همسر خود، اسرار و حقوق او را،) نگهبانند. و زنانی را که از نافرمانی شان ترس دارید، پس پندشان دهید؛ و (اگر مؤثر واقع
نشد،) در خوابگاهها از ایشان دوري گزینید؛ و (اگر هیچ ص: 118 راهی نبود، به آهستگی و به قصد
تأدیب) آنان را بزنید. و اگر از شما اطاعت کردند، پس هیچ راهی بر (اي تعدّي به) آنان مَجویید؛ که خدا بلند مرتبهاي بزرگ
است. نکتهها و اشارهها: 1. خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و از این رو باید سرپرست و مدیر واحدي داشته باشد، تا
البته مقصود آن نیست که ) «1» . رهبري آن را به عهده گیرد. قرآن اشاره میکند که مقام سرپرستی و مدیریت خانواده با مرد است
مرد حقّ استبداد و اجحاف دارد، بلکه مقصود رهبري واحد منظم با توجه به مسئولیتها و مشورتهاست). 2. اگر زن و مرد هر دو
مدیر باشند، هرج و مرج میشود؛ یکی از این دو باید مدیریت داشته باشند. مدیریت داخلی خانواده با زنان است و مدیریت خارجی
صفحه 28 از 117
خانواده با مردان؛ چرا که هر کدام از آنها با حوزهي وظایف خود آشناترند. مردان نمیتوانند وظایف سنگین ادارهي داخلی خانه را
به عهده گیرند؛ زیرا عاطفه و احساسات و سلیقه و حوصلهي خاصی میطلبد که فقط در زنان موجود است. زنان نیز نمیتوانند
وظایف مدیریت و سرپرستی خانواده را از نظر مالی و روابط خارجی به عهده بگیرند؛ زیرا لازمهي این کار، نیروي جسمی زیاد و
کار طاقتفرسا و شناخت حیلههاي اجتماعی است، که فقط در مردان موجود است. 3. برخی زنان استثنا هستند و بر شوهران خود
برتري دارند و میتوانند وظایف سنگینی را به عهده بگیرند، همان طور که در مردان نیز موارد استثنا وجود دارد، اما در وضع قانون
نوع افراد مدّنظر قرار میگیرند نه تک تک افراد. ص: 119 پس، از آیهي فوق استفاده میشود که هر
مردي بر هر زنی مقدم نیست، بلکه در مجموع برخی بر برخی دیگر فضیلت دارند. آري؛ برخی زنان جهان، مثل فاطمه علیها السلام،
مریم و زینب علیهما السلام، بر بسیاري از مردان و زنان جهان برتري دارند. 4. سپردن مدیریت خانواده به مرد، مطلبی ارزشی نیست،
که مردان، قِوام و تکیه گاه و سرپرست خانواده «1» بلکه وظیفهاي پرمسئولیت است؛ یعنی آیهي فوق خبر از این واقعیت میدهد
پس این مطلب دلیل برتري جنس مرد بر زن نیست، برتري افراد بر همدیگر در گرو ایمان، علم، تقوا و جهاد است. پس، «2» . هستند
همانطور که ممکن است شخصیت معنوي و علمی یک معاون از رئیس خودش بالاتر باشد، ممکن است شخصیت انسانی و معنوي
یعنی انجام «3» ؛ و علمی زنی از شوهرش بالاتر باشد. 5. آیهي فوق اشاره به حقوقی دارد که خدا براي زنان در نظر گرفته است
مراحلی دارد؛ «4» مسئولیتها و وظایف زن متقابل است و در برابر آن از حقوقی الهی برخوردار است. 6. تربیت زنان سرکش
نخست موعظه، سپس قهر و در آخر تنبیه بدنی؛ و تا وقتی میتوان به مراحل پایینتر اکتفا کرد، نباید از مراحل بالاتر استفاده کرد.
البته تنبیه فقط براي انجام وظیفه است، نه کینه و انتقام؛ از این رو در آیه بیان شده که هرگاه زن آگاه شد و دست از سرکشی
برداشت، تعدّي بر او جایز نیست. 7. در تمام قوانین جهان، هنگامی که راههاي مسالمتآمیز براي وادار تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 120 کردن افراد به انجام وظیفه مؤثر واقع نمیشود، به تنبیه متوسل میشوند که گاهی به مجازاتهاي شدید
میانجامد، اما اسلام در مورد زنان سفارش کرده که باید تنبیه بدنی آنان ملایم و خفیف باشد، به طوري که موجب شکستگی،
.8 «2» .« با چوب مسواك بزنید » : در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام حکایت شده «1» . جراحت و باعث کبودي بدن او نگردد
برخی مفسران صاحب نظر معاصر برآناند که آیهي فوق نوعی نسخ تدریجی است؛ یعنی اسلام براي مبارزه با عادات مردم جاهلیت
در مورد زدن شدید زنان و ستم به آنان، از سیاست گام به گام استفاده کرده است و در گام اول و به صورت مقدماتی به آنان
میفرماید که در هنگام سرکشی زن او را به آهستگی با چوب مسواك بزن، تا در گامهاي بعدي این عادت زشت را از مردم بزداید
9. همانطور که در «3» . و آنان را به راه صحیح هدایت کند. همان طور که با همین روش، بردهداري را از جامعهي اسلامی زدود
آیه تنبیه بدنی زنان در هنگام نا فرمانی و طغیان مطرح شده است، در مورد مردان نیز چنین است؛ یعنی اگر مردي از وظایف خود
تخلّف کرد، تنبیه میگردد و حتی مجازات بدنی میشود، ولی چون این کار غالباً از عهدهي زنان خارج است، حاکم شرع موظف
10 . در این آیه به دو «4» . است که مردان متخلّف را از راههاي گوناگون، از جمله تعزیر (مجازات بدنی) به وظایف خود وادارد
دسته از زنان اشاره شده است: اوّل زنان سرکش و دوم زنان شایسته که سه ویژگی دارند: الف) صالح هستند؛ ب) فروتن و تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 121 فرمانبردارند؛ ج) رازدار و حافظ اموال، آبرو و ناموس شوهر در غیاب او هستند. آري؛ روش
تربیتی قرآن آن است که سرنوشت نیکان و بدان را در برابر هم به تصویر میکشد تا مردم با مطالعهي سرنوشت آنان راه صحیح را
انتخاب کنند. آموزهها و پیامها: 1. مدیریت خانواده با مردان است (هر چند زنان نیز جایگاه و حقوق شایستهاي دارند). 2. بانوان
زنان شایسته و سرکش را بشناسند (و راه خود را انتخاب کنند). 3. بانوان باید زنانی شایسته، فروتن، فرمان بردار و رازدار شوهر
باشند. 4. زنان شایسته را مرحله به مرحله تربیت کنید. 5. هیچ مردي حق تعدّي به زنان شایسته و فرمانبردار را ندارد. *** قرآن
. کریم در آیهي سی و پنجم سورهي نساء در مورد تشکیل دادگاه خانوادگی براي رفع اختلافات سفارش میکند و میفرماید: 35
صفحه 29 از 117
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَ ا فَابْعَثُواْ حَکَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِن یُرِیدَآ إِصْلحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً و اگر از
جدایی میان آن دو (همسر) میترسید، پس داوري از خانواده آن (شوهر)، و داوري از خانواده آن (زن تعیین کنید و) بفرستید؛ اگر
این دو [داور]، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خدا میان آن دو سازگاري خواهد داد؛ براستی که خدا، داناي آگاه است. نکتهها و
اشارهها: 1. هر گاه زن و شوهر اختلاف پیدا کردند و نشانههاي جدایی آنان آشکار ص: 122 شد،
دادگاهی خانوادگی تشکیل شود و به مسأله رسیدگی و حکم صادر کند. البته دو داور این دادگاه از بین خویشاوندان زن و مرد
انتخاب میشوند تا مسأله را به صورت خصوصی و دل سوزانه اصلاح کنند. 2. دادگاه خانوادگی، یکی از شاهکارهاي اسلام است.
این دادگاه داراي امتیازهاي زیر است: الف) معیار و مقیاس در دادگاه خانوادگی، عاطفی است، بر خلاف دادگاههاي عادي که در
آنجا مقررات خشکی حاکم است؛ یعنی داوران که از خویشاوندان زن و شوهر هستند، میتوانند عواطف آنان را در مسیر اصلاح
تحریک کنند. ب) در دادگاههاي عادي، اسرار افراد فاش و احساسات آنان جریحهدار و محبتها کم میشود، اما در دادگاه
خانوادگی، به خاطر شرم حضور، اسرار بیان نمیشود و اگر هم گفته شود، تأثیرات سوء کمتري دارد. ج) قاضی دادگاه معمولًا
نسبت به نتیجهي دعوا بیطرف است، ولی داوران دادگاه خانوادگی، چون از بستگان زن و شوهر هستند، جدایی و صلح همسران،
از نظر عاطفی براي آنان مهم است و حسّ مسئولیت آنان را برمیانگیزد؛ از این رو تلاش بیشتري براي صلح میکنند. د)
دادگاههاي خانوادگی، هزینه و سرگردانی معمول دادگاههاي دیگر را ندارد و بدون تشریفات و در کمترین مدت، به مقصود نایل
میشوند. 3. در فقه اسلامی، شرایط داوران به طور مشروح بیان شده است، از جمله آنکه دو داور باید بالغ، عاقل، عادل و بصیر
و در انتخاب داور باید تساوي بین فامیل زن و مرد و دلسوزي داوران مدّ نظر باشد. 4. در مورد نفوذ حکم داوران دادگاه «1» باشند
خانوادگی، دو دیدگاه بین فقهاي اسلام وجود دارد: ص: 123 الف) حُکم داور، هر چه باشد، لازم
در آیه، همین مطلب است. ب) نظر داوران در مورد سازش و شرایطی که در این رابطه قرار « حَکَ م » الاجراست و ظاهر تعبیر
میدهند، لازم الاجراست، اما در مورد جدایی، حُکم آنان نافذ نیست، و ذیل آیهي فوق، که سخن از اصلاح میگوید، با این
آموزهها و پیامها: 1. در اختلاف خانوادگی (قبل از مراجعه به دادگاه عمومی)، مسئله را در دادگاه «1» . دیدگاه سازگارتر است
خصوصی و درون خانواده حل و فصل کنید. 2. جامعه و خویشاوندان، در برابر اختلافات خانوادگی مسئولیت دارند و در این موارد
باید اقدام به تشکیل دادگاه خانوادگی کنند. 3. ترس از جدایی زن و شوهر براي شما مسئولیتآور است و علاج واقعه را قبل از
قرآن کریم در آیهي سی و *** «2» . وقوع باید کرد. 4. اگر در داوري نیّتْ نیک و اصلاحی باشد، امداد الهی هم سرازیر میشود
ششم سورهي نساء به حقوق دهگانهي اسلامی و آداب معاشرت اشاره میکند و میفرماید: 36 . وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً
وَبِالْولِدَیْنِ إِحْسناً وَبِذِي الْقُرْبَی وَالْیَتمَی وَالْمَسکِینِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَی وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ
إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُوراً ص: 124 و خدا را بپرستید؛ و هیچ چیز را با او شریک مگردانید؛
و نیکی کنید به پدر و مادر، و به نزدیکان و یتیمان و بینوایان، و همسایهي نزدیک، و همسایهي دور، و دوست [و همنشین ، و در راه
مانده و آنچه (از بردگان) که شما مالک هستید؛ که خدا کسی را که متکبّرِ خیالپرداز [و] فخر فروش است، دوست نمیدارد.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه ده دستور مهمّ اسلامی بیان شده که عبارتاند از: اول: عبادت خدا؛ هدف اصلی تمام برنامههاي
اسلامی، دعوت مردم به عبادت و بندگی خدا و ترك شرك است. توجّه به پرستش خدا، به عنوان یک حق الهی، روح را پاك و
نیت را خالص و اراده را قوي میکند تا بتواند بقیهي حقوق اسلامی را ادا کند. در ضمن، از تعبیر آیه استفاده میشود که عبادت
خدا باید همراه با دوري از شرك باشد؛ یعنی طرف اثبات و نفی با همدیگر باشد، همانطور که در شعار توحید (لا اله الّا اللَّه) تبلور
از این «1» . یافته است. دوم: نیکی به پدر و مادر؛ در چهار مورد از آیات قرآن، این موضوع بعد از سفارش به توحید واقع شده است
ترتیب مطالب استفاده میشود که میان آن دو موضوع ارتباط و پیوند است، چرا که نعمت بزرگ هستی و حیات در مرحلهي اول از
صفحه 30 از 117
ناحیهي خدا و در مرحلهي بعدي به پدر و مادر ارتباط دارد. از این روست که ترك احسان به پدر و مادر، هم دوش شرك به خدا
آورده شده است. سوم: نیکی به همهي خویشاوندان (صِلهي رحم)؛ نیکی به خویشان، که ص: 125 در
قرآن بر آن تأکید شده، سبب محکم شدن پیوند خانوادگی شده و واحدهاي متشکلی به نام فامیل و خانواده به وجود میآورد تا در
برابر مشکلات و حوادث یکدیگر را یاري دهند و از حقوق هم دیگر دفاع کنند. در برخی روایات از امام باقر و امام صادق علیهما
که باید ) «1» السلام حکایت شده که دربارهي این آیه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام پدران این امت هستند
به آنان نیکی شود). اینگونه روایات بیان بطن قرآن و یا تعیین مصادیق معنوي پدر و مادر است؛ نقش پیامبر و امام همچون نقش
پدري است که جامعهي اسلامی را سرپرستی، کمک و هدایت میکنند، پس آنان پدران معنوي مردم هستند و حق پدرانه بر ما
دارند. چهارم: نیکی به کودکان بیسرپرست؛ فراموش کردن یتیمان، از طرفی سرنوشت این کودکان را به خطر میاندازد، و از
طرف دیگر، سرنوشت اجتماع را با خطر روبه رو میسازد؛ چون اگر این کودکان رها شوند و به آنان محبت نشود، ممکن است
منحرف گردند و افرادي خطرناك پرورش یابند؛ پس نیکی به یتیمان هم نیکی به فرد است و هم نیکی به اجتماع. پنجم: نیکی به
بینوایان؛ افراد معلول و از کار افتاده و یا فقرایی که نمیتوانند زندگی خود را اداره کنند، باید مورد توجه قرار گیرند و فراموش
ص: 126 «2» ؛ کردن آنان بر خلاف اصول انسانی و اسلامی است. ششم: نیکی به همسایگان نزدیک
در روایات اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام حکایت شده که تا «1» ؛ هفتم: نیکی به همسایگان دور
از علی علیه السلام در وصیت ایشان حکایت شده که آن قدر پیامبر «2» . چهل خانه از چهار طرف همسایهي انسان به شمار میآیند
صلی الله علیه و آله دربارهي همسایگان سفارش میکرد که ما فکر میکردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث ببرند.
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که نیکی کردن همسایگان به یکدیگر رزق را زیاد، خانهها را آباد و عُمرها «3»
معناي وسیعی دارد، و شامل دوستان دایمی و موقت، « دوست همنشین » هشتم: نیکی به دوستان؛ تعبیر «4» . را طولانی میکند
همکاران، همسفران، مراجعهکنندگان، شاگردان، مشاوران و خدمت گزاران میشود؛ یعنی آیهي فوق یک دستور کلی براي حُسن
از باب بیان یکی از «1» ، تفسیر شده است « همسر » معاشرت است. ص: 127 و اگر در برخی روایات به
در راه مانده) اشاره دارد که شما نسبت به این افراد هیچگونه ) « فرزند راه » مصادیق آیه است. نهم: نیکی به در راه ماندگان؛ تعبیر
شناختی ندارید و ممکن است آنان در وطن خود ثروتمند باشند، ولی اکنون مسافرانی در راه مانده و محتاجاند، که باید حمایتشان
کرد. دهم: نیکی به بردگان؛ در آیات متعددي از قرآن در مورد بردگان سفارش شده و حمایتهاي اسلام از این قشر و برنامهي
آزادي تدریجی آنان در اسلام سبب شد که پس از مدّتی، بردهداري در جامعهي اسلامی ریشه کن شود. 2. افرادي که خداپرست
نیستند و در برابر حق کرنش نمیکنند و به دیگران امداد نمیرسانند، افرادي متکبّر و فخرفروشاند که گرفتار اعمال و تخیّلات
3. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ذیل این آیه حکایت شده که تکبّر آن است که انسان در «2» . کبرآلود خود هستند
4. احسان به دیگران مفهوم وسیعی است و شامل «3» . مقابل حق فروتن نباشد و خود را بالاتر از مردم بداند و آنها را تحقیر کند
هرگونه رفتار نیک میشود؛ مانند: معاشرت نیکو، نیکوکاري، امدادرسانی مادي، کمکهاي فکري و مشورتی، همکاري و
راهنمایی و .... آري، انسان نسبت به ص: 128 خویشاوندان، محرومان، همسایگان و همنشینان خود
2. هر «1» . وظایف سنگینی دارد. آموزهها و پیامها: 1. خداپرستان نسبت به بستگان، محرومان و همسایگان خود متعهد و مسئولاند
گونه بیتوجهی متکبرانه و فخرفروشانه نسبت به نزدیکان و محرومان، انسان را از محبت خدا دور میسازد. 3. به هر دو جنبهي
مثبت (پرستش) و منفی (نفی شرك) توجّه داشته باشید. 4. با خویشاوندان، همسایگان، هم نشینان و محرومان، معاشرت نیکو داشته
باشید و به آنان کمک کنید. *** قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي نساء به صفت زشت بُخل ورزي و پنهان نمودن
نعمتها اشاره میکند و میفرماید: 37 . الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَیَکْتُمُونَ مَآ ءَاتهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْکفِرِینَ عَذَاباً
صفحه 31 از 117
مُّهِیناً [همان کسانی که بُخل میورزند، و مردم را به بُخل فرمان میدهند، و آنچه را خدا از بخشش خود به آنان داده، پنهان
میکنند. و براي کافران، عذابی خوار کننده آماده کردهایم. نکتهها و اشارهها: 1. بخیل و خسیس بودن منحصر به امور مالی نیست و
شامل همهي مواهب الهی، مثل علم و دانش، مقام و آبرو نیز میشود؛ یعنی بخیل کسی ص: 129 است
که حاضر نیست از سرمایههاي خدادادياش به دیگران کمک کند. گر به جاي نانش اندر سفره بودي آفتاب تا قیامت روز روشن
کس ندیدي در جهان 2. خسیس بودن و دستور به بُخل صفاتی زشت هستند. آري، گویا بیماري بخل واگیر دارد و انسانهاي
معیوب دوست دارند دیگران هم معیوب شوند تا در هنگام سرزنش شدن تنها نباشند. 3. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله
حکایت شده که بخیل واقعی کسی است که زکات واجب و هدیهاش را به قوم خویش ندهد در حالی که در کارهاي دیگر اسراف
را بیان میکنند و انحصار را نمیرسانند. در حدیثی دیگر از پیامبر صلی الله « بخیل » اینگونه احادیث برخی مصادیق «1» . میکند
بُخل و » 4. در این آیه سخن از «2» . علیه و آله حکایت شده که (دو صفت) خسیس بودن و اخلاق بد با مسلمانی جمع نمیشود
است. شاید سرّ این تعبیرات آن باشد که بُخل غالباً از کفر سرچشمه میگیرد؛ زیرا افراد خسیس، در واقع، ایمان کامل به « کفر
مواهب بیپایان پروردگار و وعدههاي او نسبت به نیکوکاران ندارند و چنین میپندارند که با کمک به دیگران فقیر خواهند شد. یا
مقصود از کفر، معناي لغوي آن، یعنی پوشاندن نعمت و ناسپاسی باشد؛ یعنی کسانی که بخل میورزند و از نعمتهاي الهی به
.5 ص: 130 «3» . دیگران نمیبخشند و حتی ثروت خود را مخفی میکنند، سزاوار عذاب الهی هستند
براي این افراد بدان جهت است که ثروتمندان بخیل معمولًا متکبّر هستند؛ از این رو این افراد کیفر تکبّر و « عذاب خوارکننده » تعبیر
خود برتربینی را از این راه میبینند. 6. اظهار نعمتهاي الهی، کاري نیکو و نوعی سپاسگزاري است؛ اگر علم و ثروت کسی
آشکار شود و مردم از آنها اطلاع یابند، میتوانند از آنها استفاده کنند؛ پس پنهان کردن آنها کاري ناپسند و نوعی ناسپاسی است.
. آموزهها و پیامها: 1. فرجام بخلورزي، عذابآلود است. 2. دیگران را به بُخل سفارش نکنید که گرفتار عذاب میشوید. 3
نعمتهاي خدادادي خود را مخفی نسازید (تا مردم اطلاع یابند و از آنها استفاده کنند). 4. شما حق ندارید (خود را فقیر و نادان
نشان دهید) و علم و ثروت خود را پنهان کنید، در حالی که خدا این نعمتها را به شما داده است. *** قرآن کریم در آیهي سی و
هشتم سورهي نساء به بخششهاي ریاکارانهي دوستان شیطان اشاره میکند و میفرماید: 38 . وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْولَهُمْ رِئَآءَ النَّاسِ وَلَا
یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطنُ لَهُ قَرِیناً فَسَآءَ قَرِیناً و [همان کسانی که اموالشان را براي نشان دادن به مردم انفاق
میکنند، و به خدا و روز بازپسین ایمان نمیآورند. و هر کس شیطان هم نشین او باشد، پس (شیطان) هم نشین بدي است. نکتهها و
1. شیطان گاهی وسوسه میکند و گاهی همدم و یار دایمی برخی افراد میشود؛ اشارهها: ص: 131
2. متکبّران با شیطان و اعمال «1» .« هر که از یاد خدا رخ برتافت، شیطانی براي او برمیانگیزیم تا یار و همنشین دایمی او باشد »
3. کسی که شیطان بر او مسلط شد، یا بُخل «2» . شیطانی رابطهاي مستمر دارند؛ چرا که شیطان را رفیق و قرین خود انتخاب کردهاند
و یا اگر بخششی نمود، در اثر وسوسههاي شیطانی، ریاکاري میکند و آن را تباه «3» میورزد و از وعدهي شیطان به فقر میترسد
میسازد. آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ این خرقهي پشمینه بینداز و برو (حافظ) 4. هدف از بخشش، کمک به
دیگران و رشد معنوي بخشش کننده است، که در انفاقهاي ریاکارانه، هدف دوم تأمین نمیشود؛ از این روست که بخشش
غلام همّت آن نازنینم که کار خیر بی روي و ریا کرد (حافظ) 5. رابطهاي بین ریاکاري و ایمان «4» . ریاکارانه نکوهش میشود
نداشتن واقعی به خدا و قیامت وجود دارد؛ ریاکار تنها بر مردم تکیه میکند، پس توحیدش ناقص است و نیز به پاداش و تمجید
6. همنشین بد ص: 132 «5» . مردم در دنیا چشم میدوزد، پس ایمانش به پاداش اخروي ناقص است
تأثیر زیادي در سرنوشت انسان دارد و او را تا آخرین مرحلهي سقوط میکشاند. آموزهها و پیامها: 1. شیطان دوستان خود را به «1»
ریاکاري و کفر سوق میدهد. 2. شیطان و شیطان صفتان را همنشین خود نسازید. 3. ریاکاري با خداباوري و معادباوري رابطهي
صفحه 32 از 117
معکوس دارد. 4. همچون متکبران بخیل، اموال خود را با ریاکاري نابود نکنید. *** قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي نساء با
اظهار تأسف بر حال کافران ریاکار، به بخششهاي الهی اشاره میکند و میفرماید: 39 . وَمَاذَا عَلَیْهِمْ لَوْ ءَامَنُواْ بَاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ
وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَکَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً و چه [زیانی براي شان داشت، اگر (بر فرض) به خدا و روز بازپسین ایمان میآوردند، و
از آنچه خدا روزیشان داده، (در راه او) مصرف میکردند؟! و خدا به (احوال) آنان داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل که
است. این تعبیر « رزقهاي الهی » مطرح شده بود. در این آیه سخن از بخشش « بخشش اموال » ، سخن از بخششهاي ریاکارانه بود
ممکن است به سه نکته اشاره داشته باشد: ص: 133 الف) در بخششهاي ریاکارانه به حلال و حرام
مال توجه نمیشود، در حالی که در انفاقهاي الهی به حلال بودن مال توجه میشود، چون رزق الهی است. ب) در بخششهاي
ریاکارانه چون افراد اموال را از خودشان میدانند، از فخرفروشی و منّتگذاردن ابایی ندارند، اما در انفاقهاي الهی، چون مال را از
خدا میدانند، جاي منّت و فخرفروشی نیست. ج) بخششهاي ریاکارانه غالباً منحصر به اموال است؛ چون این گونه افراد از
سرمایههاي معنوي بیبهرهاند، اما بخششهاي الهی شامل تمام مواهب مادي و معنوي، اعم از مال و دانش و مقام و آبرو، میشود.
2. اظهار تأسف خدا نسبت به منحرفان نشان دهندهي دو نکتهي تربیتی است: الف) یکی از راههاي هشدار و هدایت منحرفان، اظهار
تأسف بر حال آنان است. ب) این اظهار تأسف، نشان میدهد که خدا نسبت به بندگانش محبّت دارد و دوست دارد حتی کافران
ریاکار به دامن پرمهر الهی بازگردند و رستگار شوند. آموزهها و پیامها: 1. خیرخواه دیگران باشید. 2. ایمان را با بخشش نعمتهاي
الهی همراه سازید. 3. خدا حتی نسبت به کافران ریاکار مهربان و خیرخواه است. 4. رزقهاي (مادي و معنوي) خود را از خدا بدانید
(تا آسانتر بخشش کنید). 5. شما تحت نظر خدا هستید (پس ریاکاري نکنید). *** ص: 134 قرآن
کریم در آیهي چهلم سورهي نساء به چند برابر شدن کارهاي نیکو و پاداش بزرگ آنها اشاره میکند و میفرماید: 40 . إِنَّ اللَّهَ
لَایَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِن تَکُ حَسَ نَۀً یُضعِفْهَا وَیُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً براستی که خدا (به اندازهي) سنگینی ذرّهاي ستم نمیکند؛ و
اگر (آن ذرّه) کار نیکی باشد، آن را دو [یا چند] برابر میکند؛ و از نزد خویش، پاداشی بزرگ میدهد. نکتهها و اشارهها: 1. خدا
ستم نمیکند؛ یعنی پاداش و کیفر افراد را براساس شایستگیها و اعمال و عقاید آنان میدهد. «1» عادل است و به اندازهي ذرّهاي
به معناي وزن یک جسم فوقالعاده کوچک است. 2. این آیه کمال لطف خدا نسبت به بندگان را نشان میدهد. او « مِثقال ذرّه » پس
و اجر عظیم به نیکوکاران عطا «2» گناهکاران را بیشتر از گناهان آنان کیفر نمیدهد، اما نیکی را چند برابر میکند و پاداش
میکند. 3. ستمکاري معمولًا بر اثر احتیاج مادّي یا کمبود روانی و یا جهل است، اما خدایی که از همگان بینیاز است و جهل و
کمبود در ذات مقدّس او راه ندارد، ستمکاري نمیکند؛ یعنی در عین توانایی به خاطر اینکه دانا و حکیم است، ستم نمیکند.
4. در این آیه بیان شده که خداکار نیک را چند برابر میکند؛ یعنی کار نیک برکت پیدا ص: 135
میکند و کمیّت و کیفیّت آن رشد مییابد، هر چند پاداش بزرگی نیز خواهد داشت. آموزهها و پیامها: 1. خدا عادل است و ذرّهاي
از کارهاي شما را نادیده نمیگیرد. (پس نگران نباشید). 2. نیکوکاري کنید تا مورد لطف الهی قرار گیرید. 3. در برابر کارهاي
نیک، نیک برخورد کنید و پاداش اضافه بدهید.
سفارش هاي مهم (به توحید- نیکی و ...)
سفارش هاي مهم (به توحید- نیکی و ...) قرآن کریم در آیهي چهل و یکم سورهي نساء به شهیدان و گواهان امتها و مقام پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 41 . فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن کُلِّ أُمَّۀٍ بِشَ هِیدٍ وَ جِئْنَا بِکَ عَلَی هؤُلَآءِ شَ هِیداً و [حال
آنان چگونه است آن گاه که از هر امّتی، گواهی میآوریم، و تو را [نیز] بر آنان گواه آوریم؟! نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن
در آیهي فوق به معناي شهادت عملی است؛ یعنی هر پیامبري با صفات « شهید » آیهي فوق را چند گونه تفسیر کردهاند: الف) واژهي
صفحه 33 از 117
ممتاز خود، الگو، نمونه و معیار سنجش اعمال امّت خویش است. و از آنجا که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بزرگترین پیامبر
ص: 136 ب) واژهي «1» . الهی است صفات و اعمال او مقیاس سنجش شخصیت تمام پیامبران است
در آیهي فوق به معناي گواهی دادن است. مقصود آن است که هر پیامبر و شاهدي، زمانی که در میان مردم است، شاهد و « شهید »
و یا شاهد بر پیامبران و گواهان گذشته «1» ناظر اعمال آنان است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز شاهد اعمال امت خویش
تذکر: ظاهر آیه در مورد قیامت است از این رو تفسیر «3» . در برخی از روایات اسلامی نیز به مطلب اخیر اشاره شده است «2» . است
اول قابل قبول نمینماید و جمع بین تفسیر دوم و سوم هم مانعی ندارد؛ یعنی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم شاهد امّت خویش
و هم شاهد روحانی پیامبران پیشین باشد. 2. قرآن کریم میفرماید: در قیامت شاهدان زیادي وجود دارند؛ از جمله: خدا، پیامبران،
3. از امام صادق علیه السلام حکایت شده که تفسیر قرآن مهر جلد «4» . امامان معصوم، فرشتگان، زمین، زمان و اعضاي بدن انسان
چهارم، ص: 137 در هر قرنی (عصري)، امامی از اهل بیت علیهم السلام شاهد بر مردم است و رسول خدا صلی الله علیه و آله شاهد
4. خدا احتیاجی به شاهد آوردن ندارد، ولی این مطلب فواید تربیتی دارد؛ چون وقتی انسان خود را در حضور «1» . بر ماست
آموزهها و پیامها: 1. هر ملتی گواهی دارد و پیامبر اسلام صلی الله علیه و «2» . شاهدان حسّ میکند، در تقوا و تربیت او مؤثر است
آله نیز از گواهان است (پس مراقب اعمال خویش باشید که با حضور گواهان رسوا نشوید). 2. خود را براي حضور در محضر
گواهان (رستاخیز) آماده کنید (و کردار خود را اصلاح نمایید). *** قرآن کریم در آیهي چهل و دوم سورهي نساء با اشاره به
واکنش حسرتآمیز کافران در رستاخیز میفرماید: 42 . یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَعَصَوُاْ الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّي بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا یَکْتُمُونَ اللَّهَ
حَ دِیثاً در آن روز، کسانی که کفر ورزیدهاند، و فرستادهي (خدا) را نا فرمانی کردهاند، آرزو میکنند، که آنان با (خاكِ) زمین
یکسان میشدند؛ و (با آن همه گواهان،) هیچ سخنی را از خدا پوشیده نمیدارند. نکتهها و اشارهها: 1. کافران هنگامی که در
دادگاه عدل الهی حاضر میشوند و با گواهان انکار ناپذیري مواجه میگردند، از عملکرد خویش پشیمان میشوند و آرزو تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 138 میکنند که اي کاش با خاك زمین یکسان بودند و اینگونه رسوا نمیشدند. این یکی از
به این مطلب اشاره دارد که آنان علاوه بر آنکه « اي کاش با خاكهاي زمین یکسان میشدند » مجازاتهاي کافران است. 2. تعبیر
آرزو میکنند خاك شوند، علاقه دارند که خاكها و قبرهاي آنان در زمین گم شود و با زمینهاي اطراف، یکسان، و به کلی
اینگونه آیات مربوط «1» . فراموش شوند! 3. قرآن میفرماید: کافران در روز قیامت نیز حقایق را کتمان میکنند و دروغ میگویند
به قبل از گواهی شاهدان است، ولی بعد از آن هیچ جاي انکار نمیماند و به تمام حقایق اقرار میکنند، همانطور که در آیهي فوق
اشاره شده که هیچ سخنی را پوشیده نمیدارند. آموزهها و پیامها: 1. قیامت روز رسوایی، حسرت و آرزوست (پس قبل از فرا
رسیدن آن روز، به فکر اصلاح خویش باشید و در راه خدا و رسول گام بردارید). 2. نافرمانی از دستورهاي پیامبر صلی الله علیه و
آله در ردیف کفر ورزیدن به خداست. 3. کافران آن قدر بیارزشاند که اگر خاك بودند بهتر بود. 4. از سرنوشت حسرتآلود
کافران در رستاخیز عبرت بیاموزید (و به کفر و نافرمانی نزدیک نشوید). *** قرآن کریم در آیهي چهل و سوم سورهي نساء
پارهاي از احکام نماز و تیمم را بیان میکند و میفرماید: 43 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتَقْرَبُواْ الصَّلَوةَ وَأَنتُمْ سُکرَي حَتَّی تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ
وَلَا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِیلٍ حَتَّی تَغْتَسِلُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَ ی أَوْ عَلَی ص: 139 سَ فَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ
الْغَآئِطِ أَوْ لمَسْتُمُ النِّسَآءَ فَلَمْ تَجِدُواْ مَآءً فَتَیَمَّمُواْ صَ عِیداً طَیِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوّاً غَفُوراً اي کسانی که ایمان
آوردهاید! در حالی که شما مست هستید، به (مسجد و) نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید؛ و (هم چنین) در حال جنابت
(به نماز و مسجد وارد نشوید.) تا غسل کنید- مگر اینکه (مسافر و) رهگذر باشید- و اگر بیمارید، یا در مسافرتید، [و] یا یکی از
شما، از مکان پست (: دستشویی) آمد، و یا با زنان تماس (جنسی) داشتید، و آبی (براي وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمین پاكِ
(نیکو) تیمّم کنید؛ و بر چهرههایتان و دستهایتان بکشید؛ براستی خدا، بسیار بخشنده [و] بسیار آمرزنده است. شأن نزول: حکایت
صفحه 34 از 117
شده که شراب خواري در اسلام بهتدریج حرام شد و قبل از ممنوعیت کامل شراب خواري، برخی از مسلمانان با حال مستی به نماز
میایستادند و حتی یکی از آنان عبارتهاي سورهي کافرون را اشتباه خواند. آیهي فوق فرو فرستاده شد و آنان را از این کار منع
این آیه از آیات الاحکام قرآن به شمار میآید که در آن به چند حکم فقهی دربارهي نماز و تیمم اشاره شده است. «1» . کرد
نخست به حرام بودن نماز در حال مستی، سپس به موارد تیمم و روش انجام آن و در پایان به این حقیقت اشاره شده که دستورات
مذکور یک نوع تخفیف و تسهیل براي شماست؛ چرا که خدا بخشنده و آمرزنده است. ص: 140
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم، در یک برنامهي تربیتی، با بیماري شرابخواري در جامعه برخورد کرد؛ یعنی ابتدا از آن به عنوان
سپس نماز خواندن در حال مستی را ممنوع کرد و بعد، زیانهاي شراب خواري را یاد آوري «1» ، یک نوشیدنی نامطلوب یاد کرد
برخورد تدریجی با مفاسد «3» . و در مرحلهي آخر به صورت قاطع شراب خواري را ممنوع کرد «2» کرد که از منافع آن زیادتر است
اجتماعی از بهترین روشهاي تربیتی است. آیهي فوق تنها از ممنوعیت مستی در حال نماز سخن گفت و در مورد غیر نماز سکوت
کرد، تا مرحلهي نهایی حکم فرا برسد. البته با توجه به اینکه در صدر اسلام نمازها در پنج وقت خوانده میشد، لازمهي هشیاري
استفاده میشود که بهتر است «. تا بدانید چه میگویید » در نماز آن بود که افراد به کلی از شرابخواري صرف نظر کنند. 2. از تعبیر
در حالتی که کسل هستید یا » : انسان در حالت کسالت و کمتوجهی نماز نخواند. در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است
آري، در نماز، علاوه بر الفاظ و حرکات، «4» . سپس حضرت به این آیه استشهاد کردند «. چرتآلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید
توجّه و شعور و حضور قلب هم لازم است و عبادت ناآگاهانه، کمارزش یا بیارزش است. 3. راه به دست آوردن حضور قلب در
نماز چیست؟ امام عارفان در این مورد مینویسند: عزیزم! تو مناجات با حق را مثل تکلّم با یک نفر، ناچیز حساب نکن. چه شده
است که اگر با یک نفر از دوستان- سهل است- با یک نفر از بیگانگان، اشتغال ص: 141 به صحبت
داشته باشی، مادام که با او مذاکره میکنی، از غیرغافلی و با تمام توجّه به او مشغولی، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولیّ
النعم و پروردگار عالمیان، به کلّی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجّهی؟! آیا قدر بندگان از ذات مقدّس حق افزون
در هر صورت، فراغت قلب از غیر حق از امور مهمّه «1» ... ؟ است؟ یا تکلّم با آنها ارزشش از مناجات با قاضیالحاجات بیشتر است
است که انسان باید با هر قیمت هست تحصیل آن را بکند و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است؛ با قدري مواظبت و مراقبت
تحصیل میتوان کرد. باید انسان مدتی اختیار طایر (پرنده) خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخهاي به شاخهاي پرواز
4. قرآن کریم در اوج ادب سخن میگوید؛ از این رو براي «2» . کند، آن را حفظ کند، پس از مدتی مراقبت رام و آرام میشود
استفاده کرده که به معناي زمین گودي « غائط » اینکه در مورد قضاي حاجت انسانها تعبیر صریحی به کار نبرد، از تعبیر کنایی
اگر یکی از شما از مکان گودي » : میفرماید « شما » است که مانع دیده شدن انسان میگردد. جالب این است که قرآن به جاي تعبیر
را به کار برده است. 5. در مورد « تماس » که عفّت بیان بیشتري دارد. و در مورد آمیزش جنسی نیز تعبیر کنایی ،« آمده باشد
دو تفسیر شده است: الف) نماز خواندن در حال مستی، حرام و ممنوع است؛ نماز «. در حال مستی به نماز نزدیک نشوید » جملهي
گفت و گو و راز و نیاز بنده با خداست و باید در کمال هوشیاري گزارده شود، ولی افراد ص: 142
شراب خورده و مست، از هوشیاري به دور و بیگانهاند. ب) در حال مستی خواب و خوابآلودگی، یعنی زمانی که هنوز کاملًا بیدار
البته مانعی ندارد که هر دو تفسیر مقصود آیه باشد. 6. در مورد «1» . نشدهاید، نماز را شروع نکنید، تا بدانید که چه میگویید
نیز دو تفسیر شده است: الف) مقصود باطل بودن نماز در «. و هنگامی که جنب هستید، مگر اینکه مسافر رهگذر باشید » جملهي
حال جنابت است؛ مگر اینکه کسی مسافر باشد و گرفتار بیآبی شود، که در این صورت نماز خواندن با تیمم جایز است که در
است؛ یعنی در حال جنابت به مسجد داخل نشوید، مگر اینکه در حال « مکان نماز » ، ذیل آیه بیان خواهد شد. ب) مقصود از نماز
7. آیهي فوق موارد تیمم را برمیشمارد که عبارتاند «3» . البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد «2» . عبور از آن باشید
صفحه 35 از 117
از: الف) در موردي که انسان بیمار است و آب براي او ضرر دارد، جایز است ص: 143 که تیمم کند.
8. در آیه دستور تیمم بیان شده که «1» . ب) در موردي که انسان در سفر است و دسترسی به آب ندارد، تیمم براي او جایز است
و دوم کشیدن دستها بر صورت و «2» .( عبارت است از: اول، زدن دو کف دست بر روي زمین پاك نیکو (سنگ یا خاك پاك
بر همدیگر. 9. تیمم داراي دو فایده و فلسفه است: الف) فایدهي اخلاقی؛ انسان شریفترین عضو بدنش، یعنی پیشانی خود را به
خاك میمالد، تا فروتنی و تواضع خود را در پیشگاه خدا آشکار سازد و بدین ترتیب، روح تواضع، عبودیت و سپاسگزاري را در
خود تقویت میکند. ب) فایدهي بهداشتی؛ خاك پاك و نیکو، نه تنها آلوده نیست، بلکه به خاطر در برداشتن برخی باکتريهاي
تفسیر «3» . تجزیه کننده، میتواند آلودگیها را از بین ببرد، به ویژه خاكهاي سطح زمین که در معرض تابش نور خورشید است
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 144 آموزهها و پیامها: 1. آگاهانه (و با حضور قلب) نماز بخوانید. 2. ادب گفتاري را رعایت کنید و
کلمات رکیک صریحاً به زبان نیاورید. 3. احکام نماز و مقدمات آن را بیاموزید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي
نساء به اهداف گمراه کنندهي کافران اشاره میکند و میفرماید: 44 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِ یباً مِّنَ الْکِتبِ یَشْتَرُونَ الضَّللَۀَ
وَیُرِیدُونَ أَن تَضِ لُّواْ السَّبِیلَ آیا نظر نمیکنی به سوي کسانی که بهرهاي از کتاب [خدا] به آنان داده شده است؟ در حالی که
کسانی که بخشی از کتاب در » گمراهی را میخرند، و میخواهند که [شما نیز] راه را گم کنید. نکتهها و اشارهها: 1. از عبارت
استفاده میشود که تمام کتاب تورات در اختیار یهود نبوده است، و این با واقعیات تاریخی سازگار « اختیار آنها قرار داده شده
است؛ چون تورات صدها سال بعد از فوت موسی علیه السلام نوشته شد، به طور طبیعی قسمتی از تورات واقعی با گذشت زمان،
2. قرآن بارها از دانشمندان منحرف انتقاد کرده است؛ چرا که اینان هم خود «1» . دستخوش تحریف شده و یا از بین رفته است
منحرفاند و هم موجب انحراف و گمراهی دیگران میشوند. ص: 145 آموزهها و پیامها: 1. کژروان
گمراهگر درصدد گمراهی (شما) هستند (پس مراقب باشید). 2. دانشمندان منحرف (یهود) را تحت نظر داشته باشید (و مراقب خطر
آنها باشید). *** قرآن کریم در آیهي چهل و پنجم سورهي نساء به حمایت الهی از مؤمنان در برابر دشمنان اشاره میکند و
میفرماید: 45 . وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَآئِکُمْ وَکَفَی بِاللَّهِ وَلِیّاً وَکَفَی بِاللَّهِ نَصِ یراً و خدا به [حال دشمنان شما داناتر است؛ و سرپرستی خدا
(براي شما) کافی است؛ و یاوري خدا (شما را) کفایت میکند. نکتهها و اشارهها: 1. دشمنان اسلام گاهی در لباس دوست جلوه
میکنند، به طوري که ممکن است مسلمانان فریب بخورند، ولی حتی اگر مسلمانان در شناخت دشمن اشتباه کنند، خدا دشمنان
واقعی آنان را میشناسد و در مقابل آنان از مسلمانان حمایت میکند. 2. از دشمنان خود نهراسید، که از آنان کاري ساخته نیست و
خدا سرپرست و یاور شماست و قدرت او بالاترین قدرتهاست. آموزهها و پیامها: 1. خدا دشمنشناس است (پس شما هم
دشمنشناس شوید). 2. از خدا یاري بجویید و او را به عنوان سرپرست انتخاب کنید و نگران نباشید. *** تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 146 قرآن کریم در آیهي چهل و ششم سورهي نساء به تحریفگري یهودیان و طعنههاي آنان نسبت به اسلام اشاره
میکند و میفرماید: 46 . مِنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِ عِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَ َ ص یْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرعِنَا لَیّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ
وَطَعْناً فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلکِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا برخی از
آنان که یهودياند، سخنان را از جایگاههایش میگردانند، و در حالی که زبانشان را میپیچانند، و به دین (اسلام) طعنه میزنند،
شنیدیم و نافرمانی کردیم. و (نیز میگویند:) بشنو، در حالی که غیر شنوندهاي! و (به قصد توهین میگویند:) راعِنا (که » : میگویند
شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت » : و اگر (بر فرض) آنان میگفتند «(. است « ما را احمق کن » به معناي
حتماً برایشان بهتر و پایدارتر بود. ولیکن خدا، آنان را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته «(. بده (تا حقایق را درك کنیم
یا « مراعات کن و مهلت بده » ممکن است به معناي « راعِنا » است؛ از این رو جز اندکی ایمان نمیآورند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
باشد. یهودیان این عبارت را خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله به کار میبردند و معناي دوم را اراده « شریر و احمق » به معناي
صفحه 36 از 117
ولی قرآن از توطئهي آنان پرده «1» . میکردند تا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله توهین کنند و مسلمانان را مسخره نمایند
به ما نظر کن و مهلت بده) استفاده کنند که تفسیر قرآن ) « انظرنا » از واژهي « راعنا » برداشت و به آنان توصیه کرد که به جاي کلمهي
به دو قسم لفظی و معنوي تقسیم میشود؛ تحریف «2» 2. تحریف «1» . مهر جلد چهارم، ص: 147 یک معنا دارد و توهینآمیز نیست
لفظی همان تغییر کلمات و عبارات است، اما تحریف معنوي تغییر محتواي سخن است و در آیهي فوق مقصود نوع اول تحریف
یک خبر غیبی قرآن دانستهاند، که واقع «. پس جز اندکی ایمان نمیآورند » : 3. برخی این قسمت آیه را که میفرماید «3» . است
«4» . گردید؛ چون در طول تاریخ اسلام تنها عدهي کمی از یهودیان ایمان آوردند و بقیهي آنان، تاکنون، با اسلام سر جنگ دارند
4. تحریف فرهنگ، مسخره کردن و توهین به مقدسات، از شیوههاي دیرین دشمنان اسلام، به ویژه یهود بوده است. آموزهها و
پیامها: 1. دشمنان اسلام در صدد تحریف فرهنگ و ضربه زدن به دین هستند. 2. با تحریفات فرهنگی برخورد کنید و تحریفگران
را رسوا سازید. 3. کفر، انسان را از رحمت الهی دور میسازد. 4. کژروان تحریفگر را نصیحت کنید، هر چند تعداد اندکی از
آنان ایمان آورند. 5. یهودیان تحریفگر، طعنهزن و کفرپیشه را بشناسید (و مراقب ص: 148
توطئههاي آنان باشید). *** قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي نساء با یاد آوري سرنوشت عبرتآموز گذشتگان، اهل
کتاب را به ایمان دعوت میکند و میفرماید: 47 . یأَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتبَ ءَامِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهاً
فَنَرُدَّهَا عَلَی أَدْبَارِهَآ أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّآ أَصْحبَ السَّبْتِ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اي کسانی که کتاب [خدا] به شما داده شده است! به
آنچه فرو فرستادیم، در حالی که مؤید (همان) چیزي است که با شماست، ایمان آورید، پیش از آنکه چهرههایی را محو کنیم، و
گروهی از یهود که در روز :) « اصحاب سَبْت » آنها را به قهقرا باز گردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که
شنبه نافرمانی کردند) را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا انجام یافته است. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی
قرآن آن است که در برابر افراد لجوج از اهرم تهدید استفاده میکند و براي تأثیر بیشتر به نمونههاي عینی و تاریخی آن اشاره
یهودیان متخلّفی بودند که فرمان خدا مبنی بر ممنوعیت صید ماهی در روز شنبه را قبول نکردند و به « سَبت » مینماید. 2. اصحاب
نیرنگ متوسّل شدند؛ در نتیجه، به قهر الهی گرفتار آمدند و مسخ شدند. قرآن به داستان این گروه در آیهي 65 سورهي بقره و
آیهي 60 سورهي مائده و آیهي 166 سورهي اعراف اشاره کرده است. 3. گاهی ممکن است انسان واقعیات را درك نکند و
اهل «1» . منحرف گردد، به ص: 149 طوري که گرفتار محو فکري، روحی و عقبگرد معنوي شود
کتاب، به ویژه یهودیان، هنگامی که در برابر نشانههاي روشن الهی، تسلیم حق نشدند و به لجاجت و خلاف گویی پرداختند و این
. کارها را تکرار کردند، کمکم خوي جدیدي براي آنان پیدا شد و افکارشان را مسخ کرد و به جاي پیشرفت عقبگرد کردند. 4
در سورهي « اصحاب سَبت » در آیهي فوق را به معناي مسخ جسمانی گرفتهاند؛ همانگونه که در داستان « لعنت » ، برخی مفسران
و برخی دیگر، آن را به معناي دوري از رحمت خدا و اشاره به نابودي و هلاکت آنها میدانند، همانگونه «2» . اعراف خواهد آمد
که در طول تاریخ اسلام این تهدید عملی شد و بسیاري از یهودیان درهم کوبیده شدند و اکنون نیز در دنیا تحت فشار شدیدي
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام، قبل از «3» . هستند؛ چرا که نشانههاي روشن الهی را قبول نکردند و به لعنت خدا گرفتار شدند
2. مخالفت با ایمان اسلامی موجب نابودي فکري و ارتجاع و آنکه دیر شود ایمان آورید. ص: 150
دوري از رحمت الهی میشود. 3. از سرنوشت عذابآلود گذشتگان یهود (اصحاب سبت) عبرت بیاموزید. *** قرآن کریم در
آیهي چهل و هشتم سورهي نساء امید بخشترین پیام آمرزش الهی را بیان میکند و میفرماید: 48 . إِنَّ اللَّهَ لَایَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ
وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِکَ لِمَن یَشَآءُ وَمَن یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَي إِثْماً عَظِیماً مسلماً خدا شرك ورزیدن به او را نمیآمرزد؛ و [گناهان
پایینتر از آن را براي هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میآمرزد؛ و هر کس به خدا شرك ورزد، پس بیقین گناه بزرگی را بر
بافته است. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق آمرزش همهي گناهان (غیر از شرك) را وعده داده و بدین ترتیب نور امید را در دل
صفحه 37 از 117
تمام گناهکاران تابانده است و این، وسیلهي بازدارندهاي از گناه است؛ چون بسیاري از افراد در اثر ارتکاب گناهان بزرگ مأیوس
میشوند و در باقیماندهي عمر خویش به خطاکاري ادامه میدهند، و این یک روش تربیتی قرآن است. 2. نکتهي مهم آن است که
آیهي فوق ارتباطی با مسئلهي توبه ندارد؛ زیرا توبه و بازگشت از گناه، همهي گناهان و از جمله شرك را شامل میشود. پس
مقصود آیه، عفو الهی نسبت به گناهکارانی است که توفیق توبه پیدا نکرده و از دنیا رفتهاند. 3. آیهي فوق سبب تشویق گناهکاران
نخواهد شد؛ چون وعدهي آمرزش الهی، بدون قید و شرط نیست و افرادي را شامل میشود که نوعی شایستگی از خود نشان دهند؛
4. در به عبارت دیگر، خواست خدا در مورد آمرزش همهي گناهان تابع حکمت است. ص: 151
5. وسایل آمرزش «1» . حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که در نزد من آیهاي امیدبخشتر از این آیه در قرآن نیست
ب) کارهاي نیک که سبب «2» ؛ الهی در آیات قرآن عبارتاند از: الف) توبه و بازگشت به سوي خدا، همراه با پشیمانی از گناهان
د) پرهیز از گناهان کبیره که موجب «4» ؛ ج) شفاعت خدا، پیامبران، امامان و اولیاي الهی «3» ؛ آمرزش اعمال زشت میشوند
.6 «6» . ه) عفو وبخشش الهی که شامل افراد شایسته میشود. مورد اخیر مقصود آیهي فوق است «5» . بخشش گناهان صغیره میشود
و به خود و «7» مشرکان مشمول عفو الهی نمیگردند. مشرك ارتباط خود را به کلی از خدا قطع کرده و مرتکب گناه بزرگی شده
دیگران ستم کرده است. آري؛ شرك منفورترین گناه و مانع بخشش خداست. آموزهها و پیامها: 1. گناهکاران ناامید نباشند که
خدا هر گناهی (غیر از شرك) را میآمرزد. 2. اگر میخواهید آمرزش الهی شامل حال شما شود، شرك را برطرف کنید. ***
ص: 152 قرآن کریم در آیات چهل و نهم و پنجاهم سورهي نساء به خودستایی یهودیان و پیامد منفی
آن اشاره میکند و میفرماید: 49 و 50 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا* انظُرْ کَیْفَ یَفْتَرُونَ
عَلَی اللَّهِ الْکَ ذِبَ وَکَفَی بِهِ إِثْماً مُّبِیناً آیا نظر نمیکنی به سوي کسانی که خودشان را (پاك و) رشد یافته میشمارند (و خودستایی
میکنند)؟! بلکه خدا هر کس را بخواهد، رشد میدهد (و پاك میگرداند)؛ و کمترین ستمی بر آنان نخواهد شد.* بنگر چگونه بر
حکایت شده که یهودیان و «1» : خدا دروغ میبندند! و این گناه آشکار (دروغپردازي، براي مجازات آنان) کافی است. شأن نزول
و) «3» و بهشت را مخصوص خویش میدانستند «2» مسیحیان براي خود امتیازاتی قایل بودند و گاهی خود را فرزند خدا میخواندند
خود را ستایش میکردند). آیهي فوق و آیهي بعد بدین مناسبت فرو فرستاده شد و این پندارهاي باطل را رد کرد. نکتهها و
اشارهها: 1. آیهي فوق در مورد یهودیان و مسیحیان است، اما قرآن در آیهي 32 سورهي نجم همین مطلب را به مسلمانان گوشزد
2. خودستایی یکی از صفات نکوهیده است «. خودستایی نکنید. خدا پارسایان و افراد باتقوا را بهتر میشناسد » : میکند و میفرماید
که نوعی از آن نیز ص: 153 نژادپرستی است. اینگونه صفات که ریشه در عُجب و غرور و خودبینی
دارد، کمکم به صورت خودستایی کاذب درمیآید و گاهی سر چشمهي نابسامانیهاي اجتماعی، استعمار، تفوقطلبی و جنگهاي
خونین میشود؛ هم چون نژاد پرستی آلمانیها و صهیونیستها که در یک قرن اخیر منشأ کشتارهاي زیادي در جهان شد. 3. پاك
اگر جنبهي واقعی و عملی داشته باشد، یعنی معرفی تواناییها و عرضهي استعدادها «1» شمردن و رشد یافته معرفی کردن خویش
مانعی ندارد، ولی (خواجو) 4. امام علی علیه السلام در مورد صفات افراد پارسا و با تقوا میفرماید: آنان «2» ، براي کار بهتر باشد
هرگز از اعمال کم خود راضی نیستند و هیچگاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمیشمارند، آنان در همه حال خود را در برابر انجام
وظایف خویش متهم میکنند، و از اعمال خویش بیمناكاند، هنگامی که کسی یکی از آنان را بستاید از آنچه در حق آنان
من به حال خود از دیگران آگاهترم و خدا نسبت به من از من آگاهتر تفسیر قرآن » : میگوید وحشت میکنند، و چنین میگویند
مهر جلد چهارم، ص: 154 است. پروردگارا! به این ستایشی که ستایشگران در حق من میکنند، مرا مؤاخذه مکن و مرا از آنچه
5. عزّت و رشد انسانها در نهایت به دست «1» .« گمان میبرند نیز برتر قرار ده و آنچه آنان از خطاهاي من نمیدانند، بر من ببخش
خداست، که منشأ همهي نیروهاست؛ بنابراین، هر کس با اعمال و عقاید و اخلاق خود زمینهي رشد و پاکی خویش را فراهم کند،
صفحه 38 از 117
خدا او را پاك میسازد و رشد میدهد و نیازي به خودستایی دروغین نیست؛ خدا حق کسی را پایمال نمیکند و هیچگونه ستمی
6. دروغگویی گناه است، اما گناه دروغپردازي و دروغسازي، بزرگتر است؛ چون همراه با تهمت، آزار «2» . بر کسی روا نمیدارد
و آبروریزي براي دیگران است و از آن بزرگتر، دروغ بستن به خداست که حتی روزهي انسان روزهدار را باطل میکند. آموزهها
و پیامها: 1. خودستاییهاي دروغین ره به جایی نمیبرد. 2. رشد و پاکی شما (براساس تلاش و لیاقت شما و) به دست خداست
(پس آن را در جاي دیگر نجویید). 3. از سرنوشت خودستایان عبرت بیاموزید. 4. خودستایی دروغین انسان را تا مرحلهي تهمت به
خدا پیش میبرد. *** ص: 155 قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي نساء به داوري
غیرمنصفانهي برخی از اهل کتاب در بارهي مسلمانان اشاره میکند و میفرماید: 51 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتبِ یُؤْمِنُونَ
بِالْجِبْتِ وَالطغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هؤُلَآءِ أَهْدَي مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلًا آیا نظر نمیکنی به سوي کسانی که بهرهاي از کتاب
[خدا] به آنان داده شده، در حالی که به معبود (ان بت گونه) و (بت پرستان) طغیانگر ایمان میآورند، و در باره کسانی که کفر
شأن نزول: حکایت شده که بعد از جنگ !؟« آنان، از کسانی که ایمان آوردهاند، راهی هدایت یافتهتر دارند » : ورزیدند، میگویند
به مکه رفتند تا با مشرکان بر ضد پیامبر صلی الله ،« کَعْب بن اشرف » احد، هفتاد نفر از یهودیان به اتفاق یکی از بزرگان خود، به نام
علیه و آله همپیمان شوند. مشرکان مکه از آنان استقبال کردند، و براي اطمینان بیشتر، از یهودیان خواستند که در برابر دو بت
بزرگ مکه، سجده و خضوع کامل کنند و به آنها ایمان آورند! سی نفر از یهودیان با سی نفر از مشرکان به کنار کعبه رفتند و با
هم عهد کردند که در نبرد با پیامبر کوتاهی نکنند. در پایان مراسم، ابوسفیان رو به کعْب کرد و گفت: ما بیسواد هستیم، اما (تو
که اهل کتاب هستی) بگو: ما و محمد کدامیک به حق نزدیکتریم؟ کعب به عنوان بزرگ یهود گفت: به خدا سوگند، آیین شما
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . از آیین محمد بهتر است! در این هنگام این آیه و آیهي بعد از آن فرو فرستاده شد و به او پاسخ داد
چهارم، ص: 156 نکتهها و اشارهها: 1. آیه به برخی از صفات ناپسند یهود اشاره کرده است و آن این که آنان براي پیشبرد
اهدافشان با هر گروهی سازش میکنند و حتی براي جلب نظر بتپرستان در برابر بتهاي آنان خضوع میکنند و براي خوشآیند
در ««2» طاغوت » و «1» « جِبت » آنان آیین خرافی بتپرستان را بر دین توحیدي اسلام ترجیح میدهند. 2. ممکن است مقصود از
همان بت و منظور از « جبت » آیهي فوق، نام دو بت مشهور مشرکان باشد که یهودیان در برابر آنها خضوع کردند؛ یا مقصود از
به جِبت و طاغوت در آیهي فوق، ایمان « ایمان » 3. مقصود از «3» . بتپرستان هستند که یهودیان در برابر آنها تسلیم شدند « طاغوت »
عقیدتی نیست، بلکه ایمان عملی و تسلیم در برابر آنهاست؛ چون یهودیان دست از عقیدهي خود برنداشتند و بتپرست نشدند،
بلکه در برابر بتها خضوع کردند و تسلیم بتپرستان شدند؛ یعنی عملًا به آنها ایمان آوردند. 4. در برخی روایات، واژهي جِبت و
در آیهي فوق آل محمد صلی الله علیه و آله تفسیر « مؤمنان » طاغوت بر برخی ستمکاران مشهور تطبیق شده و بیان شده که منظور از
این گونه احادیث، مصداقهاي بارز آیه را برمیشمارند و به معناي انحصار آیه در این «1» . قرآن مهر جلد چهارم، ص: 157 هستند
موارد نیستند. 5. لجاجت و عناد با حق، انسان را بدانجا میکشاند که حق را کتمان و بر خلاف آن قضاوت میکند. سر زدن این
کار از انسانهاي عادي زشت است و از اهل کتاب و فرهنگ، زشتتر. آموزهها و پیامها: 1. از دشمنان اسلام انتظار نداشته باشید
که در مورد مؤمنان به حق داوري کنند. 2. یهودیان آن قدر با شما دشمنی دارند که حاضرند در برابر بت و بتپرستان تسلیم شوند،
ولی در برابر حقانیت اسلام سرفرود نیاورند. 3. به خاطر لجاجت با حق، در برابر باطل تسلیم نشوید. 4. سازشکاري با اهل باطل، شما
را به پایمال کردن اصول نکشاند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و دوم سورهي نساء به سرنوشت شوم سازشکاران یهود اشاره
میکند و میفرماید: 52 . أُوْلئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِ دَ لَهُ نَصِ یراً آنان کسانی هستند که خدا، از رحمت خود
دورشان ساخته است؛ و خدا هر کس را از رحمت خود دور سازد، پس هیچ یاوري براي او نخواهی یافت. تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 158 نکتهها و اشارهها: 1. آیه در مورد گروهی خاص (یهود) فرو فرستاده شده، اما به آنان اختصاص ندارد و شامل
صفحه 39 از 117
تمام افراد سازشکار میشود که به خاطر مقاصد پست خود، تمام شخصیت و عقاید خویش را قربانی میکنند. آري، اینگونه
آموزهها و پیامها: 1. سازشکاري با «1» . سازشکاران در دنیا و آخرت از رحمت الهی دورند و غالباً با شکست مواجه میشوند
مشرکان، مورد نفرت و لعنت خداست. 2. سازشکاران در نهایت تنها میمانند (و سرانجام شکست خواهند خورد). 3. اگر رحمت و
یاري الهی را میطلبید، با دشمنان اسلام سازش نکنید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي نساء به محرومیت یهودیان از
حکومت و داوري، و روحیهي انحصارطلبی آنان اشاره میکند و میفرماید: 53 . أَمْ لَهُمْ نَصِ یبٌ مِّنَ الْمُلْکِ فَإِذاً لَّایُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً
آیا آن (یهودي) ان سهمی از فرمانروایی [و قضاوت دارند؟ (اگر چنین بود) پس در آن صورت کمترین چیزي به مردم نمیدادند.
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل سخن از یهودیانی بود که با مشرکان سازش کردند و قضاوت نمودند که آیین بتستان از اسلام
بهتر است. در این آیه یادآوري میکند که قضاوت آنان فاقد ارزش است؛ چون یهودیان، از نظر موقعیت اجتماعی، آن ارزش را
ندارند که بتوانند بین افراد قضاوت و حکومت کنند و ص: 159 مردم هرگز حق حکومت و قضاوت را
2. یهودیان شایستگی داوري و حکومت مادي و معنوي بر مردم را ندارند؛ زیرا به طوري روح «1» . به آنان واگذار نکردهاند
انحصارطلبی بر آنان چیره شده که اگر به این موقعیت دست یابند، به هیچ کس حقی نمیدهند، و همهي امتیازات را به خود
آموزهها و پیامها: 1. یهودیان «2» . اختصاص میدهند. این روحیهاي است که هنوز هم در این قوم نژادپرست مشاهده میشود
شایستگی داوري (و حکومت) ندارند. 2. قوم یهود، انحصار طلباند. 3. در امور (حکومت و داوري)، هم چون یهودیان، دیگران را
محروم نکنید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي نساء به حسادت دشمنان اسلام که سبب بیارزش شدن قضاوت
آنهاست اشاره میکند و میفرماید: 54 . أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَآ ءَاتَیهُمُ اللَّهُ مِن فَضْ لِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَآ ءَالَ إِبْرهِیمَ الْکِتبَ وَالْحِکْمَۀَ
وَءَاتَیْنهُم مُّلْکاً عَظِیماً یا اینکه نسبت به مردم [پیامبر و اهل بیتش ، بر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، رشک میورزند؟! و
بیقین [ما] به خاندان ابراهیم، (که ص: 160 یهود از آنها هستند نیز،) کتاب [الهی و حکمت دادیم؛ و
فرمانروایی بزرگی به آنان عطا کردیم. نکتهها و اشارهها: 1. قضاوتهاي یهودیان از حسادت آنان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و
آله و خاندانش سرچشمه میگیرد و به همین دلیل بی ارزش است. آنان بر اثر ستم و کفران نعمت، نبوت و حکومت را که به
بنیاسرائیل داده شده بود، از دست دادند و به همین جهت مایل نیستند این موقعیت الهی به دست کس دیگري سپرده شود و نسبت
در « مردم » . به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، که مشمول این موهبت الهی شدهاند، حسد میورزند. 2
آیهي فوق از طرفی نمیتواند به معناي یک نفر، یعنی شخص پیامبر صلی الله علیه و آله باشد و از طرف دیگر با توجه به مفهوم
که مقصود نبوت و قرآن و معارف دینی است، نمیتواند منظور تمام مردم باشد؛ پس، با « آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده »
و روایاتی که در منابع شیعه و اهل سنت آمده است، روشن میشود که « آل ابراهیم علیه السلام » توجه به کلمهي مقابل، یعنی
3. در حدیثی از امام صادق علیه السلام در مورد «1» . پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام هستند « مردم » مقصود از
و در حدیث «2» . آیهي فوق سؤال کردند و حضرت فرمودند: ما (اهل بیت) کسانی هستیم که مورد حسد دشمنان قرار گرفتهایم
دیگري از امام باقر علیه السلام میخوانیم: خدا در خاندان ابراهیم علیه السلام فرستادگان و پیامبران و پیشوایانی قرار داد؛ (پس)
چگونه حاضرید (فضایل) خاندان ابراهیم علیه السلام را ص: 161 اقرار کنید، ولی در مورد آل محمد
4. کتابهاي آسمانی و فرزانگی و حکمت، که نماد فرهنگ جامعه و افراد است، و نیز «1» . صلی الله علیه و آله انکار نمایید
حکومت، از نعمتهاي الهی است که به هر کس شایستگی داشته باشد عطا میشود. 5. حسادت به معناي رشک و آرزوي نابودي
نعمت دیگران است؛ خواه آن نعمت به شخص حسود برسد یا نرسد. حسادت سرچشمهي بسیاري از نابسامانیهاي اجتماعی، روحی
و جسمی است؛ از جمله: - حسود نیروي خود را که باید صرف سازندگی اجتماعی شود، در راه نابودي سرمایههاي خود و دیگران
مصرف میکند. - بسیاري از جنایات دنیا، مثل قتلها، دزديها و تجاوزات، ریشه در حسادت دارد. - حسادت آثار نامطلوبی بر
صفحه 40 از 117
جسم و روان حسود میگذارد و حسودان معمولًا رنجورند و به بیماريهاي عصبی مبتلا میشوند. توانم آنکه نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است (سعدي) در حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که عجیب است که حسودان
حسادت نشانهي کمبود شخصیت، نادانی و کوتهفکري و نقص ایمان است؛ چرا که - «2» . از سلامت جسم خود به کلی غافل اند
حسود خود را ناتوانتر از آن میبیند که به مقام بالاتر دیگران برسد. و عملًا، به حکمت خدا، که بخشندهي اصلی این نعمتهاست،
ص: 162 معترض است و کمکم سوء ظن او به خدا زیادتر میشود، تا از وادي ایمان بیرون میرود. در
حدیث دیگري از امام علی علیه السلام حکایت شده که حسد، تدریجاً ایمان را میخورد، همان طور که آتش، هیزم را به تدریج از
2. حسادت کسانی که خود از نعمتی بهرهمند «2» . آموزهها و پیامها: 1. داوري براساس حسادت ارزشی ندارد «1» . بین میبرد
شدهاند ناپسندتر است. 3. فرهنگ و حکومت از نعمتهاي الهی است. 4. نعمتها را از خدا بخواهید و نسبت به دیگران حسادت
نورزید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي نساء به تقسیم تاریخی مردم در برابر کتابهاي آسمانی اشاره میکند و
میفرماید: 55 . فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَکَفَی بِجَهَنَّمَ سَعِیراً و [لی برخی از آنان کسانی هستند که به آن ایمان آوردند،
و برخی از آنان کسانی هستند که (راه مردم را) بر آن بستند؛ و (براي مجازات آنها) شعله فروزان (آتش) جهنّم کافی است! نکتهها
و اشارهها: 1. در طول تاریخ، پیامبران الهی با دو گروه مؤمن و کافر روبهرو بودهاند؛ گروهی کتاب و هدایت آنان را تصدیق
میکردند و گروهی نمیپذیرفتند و کفر میورزیدند و گرفتار عذاب الهی میشدند. یهودیان نیز در برخورد با اسلام تفسیر قرآن
مهر جلد چهارم، ص: 163 به دو گروه تقسیم شدند. 2. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که رنجها و مشکلات امتهاي
گذشته را یادآوري میکند، تا تسلّی خاطري براي مؤمنان در برخورد با مشکلات جدید باشد. آموزهها و پیامها: 1. در طول تاریخ
دو جریان مثبت و منفی در برابر پیامبران و کتب آسمانی وجود داشته است (و در عصر شما نیز خواهد بود). 2. با مطالعات
جامعهشناختی در مورد جریانهاي مخالف پیامبران، از فرجام عذابآلود آنان عبرت بیاموزید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و
ششم سورهي نساء به سرنوشت سخت کافران در قیامت اشاره میکند و میفرماید: 56 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِئَایتِنَا سَوْفَ نُصْ لِیهِمْ نَاراً
کُلَّمَا نَضِ جَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَزِیزاً حَکِیماً براستی کسانی که به آیات ما کفر ورزیدند،
آنان را در آینده به آتشی وارد میکنیم (و میسوزانیم) که هر گاه پوستهایشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهایی غیر
از آنها بر جایش نهیم، تا عذاب (الهی) را بچشند؛ بدرستی که خدا، شکستناپذیري فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. کافران وارد
ممکن است درد کمتري احساس کنند؛ پس براي آنکه «1» ، آتش دوزخ میشوند و هنگامی که پوست آنان سوخت و بریان شد
مجازات آنان تخفیف نیابد، پوست تازهاي بر بدن آنان میروید و عذاب مستمر کافران ص: 164
عادي نمیشود. 2. در حدیثی آمده که شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: گناه آن پوستهاي دیگر چیست؟ (یعنی آیا
این پوستهاي نو همان پوستهاي سابق و در عین حال، غیر » : سوختن پوستهاي تازه با عدالت خدا سازگار است.) حضرت فرمود
.3 «1» .« آن است؛ همانند خشتی است که بشکنند و خرد کنند و دو مرتبه آن را در قالب بریزند و به صورت خشت تازهاي درآورند
پاداش و کیفر در حقیقت با روح و قواي ادراکی انسان ارتباط دارد و جسم همواره وسیلهاي براي انتقال پاداش و کیفر به روح
پس، اگر پوست یا جسم کسی عوض شود و یا نو گردد، باز هم کیفر مناسب و عادلانه به او خواهد رسید. 4. معاد «2» . انسان است
هم روحانی است و هم جسمانی و این آیه دلیلی دیگر بر وقوع معاد جسمانی است. 5. در برخی تفاسیر آمده است که مقصود از
که هر کس به آنها کفر ورزد و انکارشان کند، به «3» ، در این آیه، امام علی و دیگر امامان معصوم علیهم السلام هستند « آیات »
کیفر سختی دچار خواهد شد. روشن است که اینگونه احادیث بیان مصادیق بارز نشانهها و آیات است و معناي آیات منحصر در
ائمه علیهم السلام نیست. ص: 165 آموزهها و پیامها: 1. فرجام کفرورزي عذابآلود است. 2. عذاب
کافران تمام شدنی نیست. 3. از سرنوشت عذابآلود کافران عبرت بیاموزید (و راه کفر نپویید). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و
صفحه 41 از 117
هفتم سورهي نساء با اشاره به سرنوشت شیرین مؤمنان در بهشت میفرماید: 57 . وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصلِحتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ
تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ خلِدِینَ فِیهَآ أَبَداً لَّهُمْ فِیهَآ أَزْوجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلّاً ظَلِیلًا و کسانی که ایمان آوردند و [کارهاي شایسته انجام
دادند، بهزودي آنان را در بوستانهاي (بهشتی) وارد میکنیم که از زیر [درختان] ش نهرها روان است؛ در حالی که جاودانه در آن
ماندگارند؛ [و] در آنجا همسرانی پاکیزه برایشان خواهد بود؛ و آنان را در سایهاي پایدار (و فرح بخش) وارد میکنیم. نکتهها و
اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که سرنوشت بد کافران را در برابر سرنوشت نیک مومنان به تصویر میکشد، تا
افراد آگاه شوند و راه خود را انتخاب کنند. 2. در این آیه به سه نعمت اساسی مومنان در بهشت اشاره شده است: الف) بهشت باغی
تفسیر قرآن مهر «1» . با صفاست. ب) بهشتیان تنها نیستند و همسرانی پاك دارند. ج) بهشتیان در سایهاي پایدار و فرحبخش هستند
«2» اشاره شد که کیفر سخت کافران در آیندهاي دور تحقق خواهد یافت؛ و در این آیه «1» 3. در آیهي قبل جلد چهارم، ص: 166
اشاره شده که این پاداش مؤمنان در آیندهاي نزدیک تحقق مییابد؛ در حالی که هر دو آیه مربوط به رستاخیز است و مجازات
کافران و پاداش مؤمنان همزمان صورت میپذیرد. این اختلاف تعبیر به خاطر مقدم بودن رحمت خدا بر خشم اوست، یعنی رحمت
«3» .« اي کسی که رحمت تو بر خشم تو پیشی گرفته است » : او نزدیک و خشم او دورتر است. همانطور که در دعاها میخوانیم
آموزهها و پیامها: 1. فرجام مؤمنان شایستهکار، بهشت ابدي است. 2. اگر بهشت جاویدان و نعمتهاي عالی آن را میخواهید،
ایمان بیاورید و نیکوکار باشید. 3. همسر پاك و خوب، شایستهي مؤمنان است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هشتم سورهي
نساء به دو قانون مهم اسلامی یعنی امانتداري و داوري عادلانه اشاره میکند و میفرماید: 58 . إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمنتِ إِلَی
أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِ یراً براستی خدا به شما فرمان میدهد
که امانتها را به اهلش رد کنید؛ و هنگامی که میان مردم داوري میکنید، به عدالت داوري کنید. در حقیقت نیکو چیزي است که
. خدا شما را به آن پند میدهد؛ بدرستی که خدا، شنواي بیناست. ص: 167 نکتهها و اشارهها: 1
معناي وسیعی دارد که هرگونه سرمایهي مادي و معنوي الهی و مردمی را شامل میشود؛ یعنی تمام اموال، ثروتها، رهبري « امانت »
الهی جامعه، پُستها، مسئولیتها، سرمایههاي فرهنگی و میراثهاي تاریخی و حتی دستورهاي خدا، امانتهاي الهی هستند که به
دست افراد مختلف اجتماع سپرده میشوند و همه موظفاند در حفظ این امانتها و تسلیم کردن آنها به صاحبان اصلیشان
2. دانشمندان امانتدارانی هستند که موظفاند حقایق را پنهان نکنند. پدر «1» . بکوشند، به طوري که در این امانتها خیانت نشود
امانت الهی آنهاست و نباید در تعلیم و تربیت او کوتاهی کنند. همهي نیروهایی که خدا « فرزند » و مادر نیز امانت دارانی هستند که
به انسان داده امانت او هستند و از این رو انسان موظف است در حفظ سلامت جسم و روح خویش بکوشد و نمیتواند اقدام به
خودکشی یا ضرر زدن به خود کند. 3. علوم و اسرار امامان علیهم السلام و مقام امامت نیز از امانتهاي الهی است که هر امامی به
امام معصوم بعد از خود میسپارد و این نکته است که در برخی از روایات ذکر شده و یکی از مصادیق بارز امانت را بیان کرده
4. آیهي فوق هرگونه داوري و قضاوت، چه در امور بزرگ و چه کوچک، را شامل میشود. در حدیثی میخوانیم که «2» . است
روزي دو کودك خردسال، هر کدام خطی نوشتند و نزد امام حسن علیه السلام آوردند، تا بهترین خط را انتخاب کند. امام علی
اي ص: 168 فرزندم! درست دقت کن که » : علیه السلام که ناظر این صحنه بود، فوراً به فرزندش فرمود
5. امانتداري «1» «. چگونه داوري میکنی؛ زیرا این یک نوع قضاوت است و خدا در روز قیامت دربارهي آن از تو پرسش میکند
و داوري عادلانه، دو واجب اسلامی و دو قانون مهم اسلامی و زیربناي جامعهي سالم و خوشبخت هستند. این دو اصل در واقع
مواد اعلامیهي حقوق بشر اسلامی میباشند، و تمام انسانها در برابر آن یکساناند. 6. در آیهي فوق، امانتداري، قبل از داوري
عادلانه ذکر شده است. شاید این بهخاطر آن باشد که اصل و اساس امین بودن مردم است و اگر کسی از این اصل منحرف شد و
خیانت کرد، نوبت به داوري عادلانه میرسد. 7. در روایات اسلامی بر اداي امانت تأکید فراوان شده است که به نمونههایی از آنها
صفحه 42 از 117
اشاره میکنیم: از امام صادق علیه السلام حکایت شده که (تنها) به رکوع و سجود طولانی افراد نگاه نکنید؛ ممکن است بر اساس
و در .«2» ( عادت باشد که از ترك آن ناراحت میشوند، ولی به راستگویی در سخن و اداي امانت آنان نظر کنید (و دقت نمایید
حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام حکایت شده که اگر قاتل علی علیه السلام امانتی پیش من میگذاشت و یا از من نصیحتی
«3» . میخواست و یا با من مشورتی میکرد و من آمادگی خود را براي این امور اعلام میداشتم، قطعاً امانت او را ادا میکردم
8. در روایات «1» . ص: 169 و روایات شیعه و اهل سنت، خیانت در امانت را نشانهي منافق دانستهاند
اسلامی در مورد رعایت عدالت در داوري تأکید شده و حکایت شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام
فرمود: هنگامی که طرفین دعوا نزد تو میآیند، حتی در نگاه کردن به آن دو و مقدار و چگونگی سخنانی که به آنان میگویی،
آموزهها و پیامها: 1. امانتداري و داوري عادلانه، فرمان الهی و از حقوق بشر اسلامی است. «2» . مساوات و عدالت را رعایت کن
2. امانتدار خوبی باشید و امانت را به اهلش بسپارید. 3. داوري غیرعادلانه ممنوع است. 4. اولین واعظ و پندآموز جهان، خداست.
5. پندآموزي را با مراقبت همراه سازید (تا نتیجهبخش شود). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي نساء به مسألهي مهم
رهبري در اسلام و لزوم اطاعت از رهبران الهی و فصل الخطاب اختلافات اشاره میکند و میفرماید: 59 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ
اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنزَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ
وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ص: 170 اي کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید؛ و فرستاده [خدا] و
صاحبان امر (خود) تان را اطاعت نمایید. و اگر در چیزي با همدیگر اختلاف کردید، پس آن را به خدا و فرستاده (اش) ارجاع
دهید (و از آنها داوري بطلبید) اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، این (کار) بهتر و فرجام (ش) نیکوتر است. نکتهها و اشارهها:
در آیه تکرار شده است؛ یک بار براي اطاعت از خدا و یک بار براي اطاعت از پیامبر و رهبران. شاید این «. اطاعت کنید » 1. تعبیر
یعنی اطاعت آنها در ظاهر «1» . تکرار براي آن است که اطاعت خدا اصلی است، ولی اطاعت پیامبر به خاطر فرمان خداست
در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله که معصوم و نمایندهي خداست، «. اطاعت کنید » 2. تعبیر «2» . یکسان، اما در واقع دو نوع است
و رهبران الهی، یک بار به کار رفته است؛ یعنی اطاعت بیقید و شرطی که از پیامبر صلی الله علیه و آله لازم است، از رهبران الهی
نیز لازم است، پس روشن میشود که رهبران الهی که در آیه بدانها اشاره شده، باید مثل پیامبر صلی الله علیه و آله داراي مقام
مفسران ،« صاحبان امر » عصمت باشند و خطا نکنند و اطاعت از آنان به صورت بی قید و شرط مطلوب باشد. 3. در مورد واژهي
شیعه و اهل سنت نظرهاي متفاوتی ارایه کردهاند. برخی از مفسران اهل سنت گفتهاند که مقصود از صاحبان امر این افرادند:
زمامداران و حاکمان، چه ستمگر و چه عادل، زمامداران و صاحب منصبانی که دستوري خلاف احکام اسلامی ندهند، دانشمندان
عادل که از محتواي کتاب و سنت آگاهی دارند، خلفاي چهارگانه، ص: 171 صحابه و یاران پیامبر،
در آیهي فوق افراد معصوم هستند؛ چرا که، « صاحبان امر » و اجماع امت. مفسران شیعه بر آناند که مقصود از «1» فرماندهان لشگر
همان طور که گذشت، اطاعت آنها، مثل اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله، بیقید و شرط واجب است؛ پس آیهي فوق فقط شامل
امامان معصوم علیهم السلام میشود. این مطلب در بسیاري از روایات نیز آمده است که برخی از آنها را عالمان اهل سنت نیز
علاوه بر اینکه افراد و گروههایی که مفسران اهل سنت نام بردند، اولًا، معصوم نیستند، پس آیه شامل آنها «2» . حکایت کردهاند
. نمیشود. و ثانیاً، آیه صاحبان امر را به صورت مطلق و بیقید و شرط آورده است و این تفسیرها با اطلاق آیه ناسازگار است. 4
و روایاتی نیز حکایت کردهاند که آیهي فوق در مورد امام علی علیه السلام و اهل بیت «3» برخی از مفسران اهلسنت گفتهاند
همان امامان شیعه هستند و ،« اولو الامر » و در روایات متعدد شیعه نیز حکایت شده که مقصود از «4» . علیهم السلام نازل شده است
فقط رهبران معصوم جامعهي اسلامی، یعنی امامان علیهم السلام هستند، اما « صاحبان امر » .5 «5» . نام تک تک آنها برده شده است
اگر کسانی از طرف امامان معصوم علیهم السلام به مقامی ص: 172 منصوب شوند، با شرایطی اطاعت
صفحه 43 از 117
از آنها لازم است و دستورات آنها، با واسطه، به دستور معصوم، پیامبر صلی الله علیه و آله و خدا منتهی میشود. البته این تعیین و
نصب میتواند به صورت مستقیم انجام شده باشد، مثل نایبان خاص امام عصر علیه السلام؛ و یا از طریق نصب عام باشد، که فقها و
ولایت فقیه با شرایطی خاص، نایب حجۀ بن الحسن علیه السلام هستند و در زمان غیبت، مردم را رهبري میکنند، که نمونهي کامل
من به سر منزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم (حافظ) «1» . آن در عصر ما، امام خمینی قدس سره بود
7. صدر آیهي فوق دستور به «2» . چیزهایی است که مربوط به دین یا دنیاي مؤمنان است « صاحبان امر » در « امر » 6. مقصود از واژهي
اطاعت مطلق از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و صاحبان امر میدهد و ذیل آن دستور میدهد که مسلمانان اختلافات را نزد خدا
و پیامبر صلی الله علیه و آله ببرند. از این تفاوت تعبیر روشن میشود که اولًا، اختلافات مربوط به احکام کلی نزد خدا و پیامبر صلی
الله علیه و آله برده میشود که تشریع آن با خدا و پیامبر است، و گر نه در مسائل مربوط به جزئیات حکومت و جامعه، همهي
یعنی سخن خدا و « کتاب و سنت » و ثانیاً، مرجع اختلافات «3» . مسلمانان موظف به اطاعت از خدا و پیامبر و رهبران الهی هستند
پیامبر صلی الله علیه و آله است و امامان نیز مُجري و مبیّن کتاب و سنّت هستند؛ همان گونه که بارها بیان کردهاند؛ از این رو لازم
8. آیهي فوق فصلالخطابی براي ص: 173 «4» . نبود که عبارت اولیالأمر در ذیل آیه تکرار شود
جامعهي مسلمانان تعیین میکند که در هنگام اختلافات، حکم خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله، یعنی قانون الهی، سخن آخر است
و همه باید از آن اطاعت کنند و در عصر حاضر نیز اگر مسلمانان، قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله را مرجع حل اختلافات
خود بدانند، به اهل بیت علیهم السلام رو میآورند و مشکلات آنان زودتر حل میشود و این براي آنان بهتر و خوش فرجامتر و
نشانهي ایمان آنهاست. 9. اگر نظام مدیریتی جامعهي اسلامی رعایت شود و مردم سخن خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله (قرآن و
سنت) را داور نهایی خود بدانند، اختلافات جامعه کمتر و به زودي برطرف میشود؛ و جامعهي اسلامی سعادتمند میگردد.
آموزهها و پیامها: 1. سلسله مراتب فرماندهی و مدیریت را در جامعهي اسلامی رعایت کنید. 2. اطاعت از دستورات پیامبر صلی الله
علیه و آله و رهبران الهی در طول اطاعت از خدا، و واجب است. 3. کتاب و سنت را فصلالخطاب اختلافات خود قرار دهید تا
خوشفرجام شوید. 4. مؤمنان را از قبول داوري خدا و پیامبر در کارها بشناسید. *** ص: 174 قرآن و
جداانگاري دین و دنیا، غیرمقدس و » این واژه از نظر لغوي به معانی مختلفی همچون .«1» سکولاریسم مفهومشناسی سکولاریسم
هر چیزي است که به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه و به طور غیرمستقیم از » آمده، و در اصطلاح، به معناي «... غیرروحانی و
تفکیک و ترخیص کشیشان، » این واژه در طول اعصار در معانی جدیدي به کار رفت؛ همچون «2» .« خدا و اولوهیت دور است
«3» .« تفکیک دین و سیاست، تفوّق دولت بر کلیسا، فرو کاستن دین به احساس و تجربهي دینی و طرد دین و آموزههاي فراطبیعی
2. عدالت اجتماعی .( پیوند دین با دنیا و سیاست در قرآن 1. قرآن دستور میدهد که سهم خود را از دنیا فراموش مکن (قصص، 77
. 3. آزادي اجتماعی از اهداف پیامبران است (اعراف، 157 ؛ نحل، 36 و ...). 4 .( از اهداف پیامبران است (حدید، 25 و مائده، 42
5. قرآن به برخی مبانی و اصول و مسائل .( داوري بین مردم از وظایف رهبران الهی است (بقره، 123 و 213 ؛ و نساء، 59 و 105
،( اقتصادي میپردازد و اصل مالکیت زن و مرد را میپذیرد (نساء، 32 )، معامله را حلال و ربا را حرام اعلام میکند (بقره، 275
12 ؛ مائده، 106 و ...)، وفاي به 7 و ص: 175 ، مسائل ارث و وصیت و ... را بیان میکند (نساء، 2
عقدها را لازم میشمارد (مائده، 1)، کم فروشی را سرزنش میکند (مطففین، 1 و شعراء، 181 )، بر توزیع و تعدیل ثروت تأکید
میورزد (حشر، 7) و به تعاون و همکاري راهنمایی میکند (مائده، 2)؛ و .... تذکر: این قوانین، مربوط به امور دنیایی مردم و برخی
از آنها مستلزم تشکیل حکومت است. 6. قرآن برخی اصول و مبانی و مسائل نظام سیاسی را مطرح میکند؛ از جمله: حقّ
قانونگذاري از آن خداست (انعام، 57 و 62 ؛ یوسف، 40 و ...)، اطاعت از رهبران الهی لازم است (نساء، 59 )، ولایت و سرپرست
55 و 67 )، سخن رهبر الهی را فصلالخطاب معرفی میکند (احزاب، 6) و اصول سیاست ، مردم را مشخص میسازد (مائده، 3
صفحه 44 از 117
خارجی مسلمانان را تعیین میکند (نساء، 141 ). تذکر: توجّه قرآن به این امور، دخالت در دنیاي مردم و زمینهساز تشکیل حکومت
الهی است. 7. حکم جهاد و دفاع و چگونگی برخورد با اسیران و مخالفان در قرآن مطرح شده است که دخالت مستقیم در امور
191 و 216 ؛ حج، 78 ؛ نساء، 74 و 95 ؛ برائت، 5؛ انفال، 65 و ...) 8. تعیین قوانین حقوقی ، دنیوي و سیاسی- نظامی است (بقره، 190
خانواده، مثل احکام زناشویی، طلاق و ... (برخی از آیات سورهاي نساء و نور). 9. تعیین قوانین جزایی و کیفري در مورد قصاص،
10 . قرآن برخی از پیامبران الهی، مثل زنا، سرقت و ... (نور، 2 و 4؛ مائده، 33 و 38 و ...). ص: 176
.(34 - سلیمان را داراي مُلک و حکومت معرفی میکند (و البته زمینهي حکومت براي برخی رسولان الهی فراهم نشد) (نمل، 14
نتیجه: با توجه به آیات فوق و موارد مشابه در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و حکومت اسلامی
آنها، روشن میشود که جدایی دین و دنیا، و جدایی دین و سیاست و حکومت، با اسلام ناسازگار است؛ پس سکولاریسم از منظر
ص: 177 قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي نساء به ممنوعیت *** «1» . قرآن قابل قبول نیست
داوري طغیانگران و نقشههاي شیطان و کارهاي منافقان اشاره میکند و میفرماید: 60 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَآ
أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَی الطغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطنُ أَن یُضِ لَّهُمْ ضَ للًا بَعِیداً آیا
نظر نمیکنی به سوي کسانی که گمان میکنند، که آنان به آنچه بر تو فرو فرستاده شده و آنچه پیش از تو فرود آمده، ایمان
آوردهاند، (و با این حال) میخواهند که داوري میان خود را به سوي (حاکمان) طغیانگر برند؟! با اینکه یقیناً به آنان فرمان داده
شده، که به او کفر ورزند. و [لی شیطان میخواهد به گمراهی دور دستی، گمراهشان سازد. شأن نزول: حکایت شده که یکی از
یهودیان مدینه با یکی از مسلمانان منافق اختلاف پیدا کردند و بنا را بر داوري گذاردند. مرد یهودي که به عدالت و بیطرفی پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله اطمینان داشت، داوري آن حضرت را پذیرفت، اما مسلمان منافق داوري یکی از بزرگان یهود، به نام
کَعْب بن اشرف را پیشنهاد کرد، چون میدانست که میتواند با هدیه دادن نظر کعب را به سوي خود جلب کند. آیهي فوق فرو
ص: 178 نکتهها و اشارهها: 1. شأن «1» . فرستاده شد و اینگونه افراد منافق را شدیداً سرزنش کرد
نزولی که در مورد این آیه حکایت شده است، حکم عمومی آیه را مقیّد و محدود نمیسازد، بلکه حکم عام و جاودانی آیه براي
همهي مسلمانان در سراسر اعصار این است که مراجعه به حاکمان باطل و داوري خواستن از طاغوت، با ایمان به خدا و کتابهاي
از مادهي طغیان و به معناي سرکشی و شکستن حدود است و کسی که به باطل داوري « طاغوت » او ناسازگار است. 2. واژهي
میکند، نیز، طاغوت است؛ چرا که مرزهاي الهی و حق و عدالت را شکسته است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت
3. داوري طاغوتها و سرکشانی که به غیر «1» . شده که هر کس به غیر حق حکم کند و مردم او را به داوري بطلبند، طاغوت است
حق حکم میکنند، نوعی عقبگرد اجتماعی به شمار میآید که مفاسد آن در بیعدالتیها و نابسامانیهاي اجتماعی بر کسی
پوشیده نیست. مَنه بر دست دیو از سادگی دست کدامین دست را بگرفت و نشکست (پروین) 4. در آیهي قبل مرجع دعواها و
کشمکشها، خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله، یعنی قرآن و سنت بیان شد. در این آیه از کسانی انتقاد میشود که نزاع خود را نزد
غیر آنها میبرند و از طاغوتها داوري میطلبند. یعنی در آیهي قبل، مراجع صالح رسیدگی به دعاوي، و در آیهي فوق مراجع
5. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که کسی ص: 179 «2» . غیرصالح معرفی شدهاند
که داوري خود را نزد طاغوت ببرد و او به نفعش حکم کند، مال حرامی گرفته است، اگر چه حق ثابت او باشد؛ زیرا به حکم
طاغوت گردن نهاده است، حال آن که خدا فرمان داده که به طاغوت کفر بورزید. کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: پس چه
کنیم؟ حضرت فرمود: به کسی مراجعه کنید که حرام و حلال ما را بشناسد و احکام (خدا) را بداند، پس به حکم او راضی باشید
6. از تعبیر «1» . که من او را حاکم بر شما قرار دادم؛ و اگر به حکم ما فرمان داد و پذیرفته نشد، حکم الهی سبک شمرده شده است
استفاده میشود که منافقان تصمیم گرفته بودند داوري خود را نزد طاغوتها ببرند، ولی شاید هنوز نبرده بودند. « اراده میکنند »
صفحه 45 از 117
منافقصفتان خیال میکنند که ایمان » قرآن میفرماید: همین تصمیم ناپسند هم با ایمان ناسازگار است. 7. در این آیه بیان شده که
در حالی که واقعاً ایمان ندارند؛ چون ایمان در قلب آنها نفوذ نکرده و در اعمالشان ظاهر نمیشود و رهبر مسلمانان را مرجع ،« دارند
در یک خط قرار دارند و قصد مراجعه به طاغوتها در راستاي خواست « طاغوت، منافق و شیطان » . دعاوي خویش نمیدانند. 8
شیطان است؛ یعنی منافقان تحت ارادهي شیطان صفتان تصمیم میگیرند و به گمراهی کشیده میشوند. تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 180 آموزهها و پیامها: 1. پیروي از طاغوتها با ایمان سازگار نیست و نشانهي نفاق است. 2. قبول داوري طاغوتها،
دام شیطان است. 3. به سردمداران سرکش و داوران باطل پشت کنید و به آنان کفر بورزید، و براي حلّ اختلافات خویش به آنان
مراجعه نکنید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي نساء به روي گرداندن منافقان از خدا و پیامبرش اشاره میکند و
میفرماید: 61 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَی مَآ أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَی الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنفِقِینَ یَصُ دُّونَ عَنکَ صُ دوداً و هنگامی که به آنان گفته
منافقان را میبینی که کاملًا از تو روي بر میتابند. نکتهها و «. به سوي آنچه خدا فرود آورده، و به سوي فرستاده (اش) بیایید » : شود
اشارهها: 1. در آیهي قبل بیان شد که منافقان داوري طاغوتها را میپذیرند و این آیه اشاره میکند که مراجعهي منافقان به
طاغوتها، یک اشتباه زودگذر نیست تا اصلاح شوند، بلکه اصرار آنان در این کار نشان دهندهي روح نفاق وضعف ایمان آنهاست
و به همین علت با دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله بیدار نمیشوند. 2. منافقان مانع راه خدا و رهبران الهی هستند، و مخالفت آنان با
شخص پیامبر صلی الله علیه و آله پرده از چهرهي نفاقآلودشان برمیدارد. آري، مخالفت با رهبري یکی از نشانههاي منافقان در
همهي زمانهاست. 3. برخی از تفاسیر روایی، آیهي فوق را در مورد دشمنان آل محمد صلی الله علیه و آله تفسیر قرآن مهر جلد
اینگونه تفاسیر از نوع بیان مصادیق آیه است. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از هنگام موضعگیري «1» . چهارم، ص: 181 دانستهاند
منفی در برابر رهبر اسلام بشناسید. 2. تسلیم قرآن و رهبر اسلام باشید.